چالش ده روزه با کوئرنسیا

 

『Querencia For All』

#challenge

چالش 10 روزه با نویسنده‌های فن‌فیکشن

برای خوندن جواب های چالش برید ادامه^^heart

● روز اول ●

جایی بوده که یه کارکتر فرعی رو از اصلی بیشتر دوست داشته باشی؟ کدوم کارکتر و چرا؟

البته!تو فیک مدرسه رویا و استیج رویا شخصیت مینهو چون خیلی بافهم و شعور بود و تکیه گاه خوبی برای جونگهیون بود.تو فیک موتورسواران ماه هم شخصیت ریوهِی با اینکه یه جورایی روانی بود ولی خیلی دوسش داشتم^~^null

 

● روز دوم ●

الهام‌بخش خاصی برای دیالوگ‌های خاص یا تاثیرگذارت داری؟ (مکالمه‌هات با دوست و آشنا - کتاب/فیلم/... - لیریک آهنگ - غیره)

 

برای دیالوگ های خاص یا تاثیر گذار اگه چیزایی که به ذهنم میرسه رو نادیده بگیریم نود درصد مواقع کتاب هایین که میخونم و بعدش متن آهنگاس.وانشات های موزیک ویدیویی که نوشتم هم که دیگه کلا بر اساس آهنگاس^^null

 

● روز سوم ●

رندوم‌ترین چیزی که تا حالا بهت ایده برای نوشتن فیکشن داده چی بوده؟

کاک بلاک!

خود این کلمه که بعد از شروع وبتون امگا لیدرنیم باهاش اشنا شدم بهم ایده نوشتن فیکی رو داد که هزار صفحه شد!

این رندوم ترین چیزی بود که بهم ایده ی فیک داد و اونقدر پیش پا افتاده بود که اصلا قرار نبود بنویسمش و صرفا یه ایده بود.ولی انقدر یدفعه ای پیش رفت که زد رو دست همه ی ایده هام و خیلی یدفعه ای آپش تو واتپد رو شروع کردم و خیلیا هم دوسش داشتنnull

 

● روز چهارم ●

یه لیست از کارهای منتشرشده‌ات به ترتیبی که دوستشون داری درست کن

تا الان سخت ترین سوال!یعنی مرتب کردن کارام بر اساس مود علاقه ی خودم خیلی سخت بودnull

دلایل زیادی داره و با مورد علاقه‌ی بقیه فرق داره ولی این لیست رو داشته باشید:

 

  1. You Are Not My Sehun
  2. Night Kids
  3. Night Kings
  4. Omega City
  5. Start Of EXO Plus
  6. Kak Block
  7. Dream School
  8. Snowy Sculpture
  9. Punny Pieced-iron
  10. Good Game
  11. Colorful Candy
  12. Denial Of Love
  13. Dream Stage
  14. Moon Motor Cyclists
  15. Falling In Love In Fall
  16. Rainy Rose
  17. Cheap Paradise
  18. Chik Shot
  19. Silly Mechanic
  20. Time Raiders
  21. Tall Tarzan
  22. Blue Shell
  23. Frozen Hearts
  24. Sleep well Senior
  25. Fantasy Forest
  26. Happy Couple
  27. Vacation With V
  28. We Can Be A Dynamite

پ.ن:یعنی کی وقت میکنم بقیه رو ادیت کنم و بذارم.....

 

● روز پنجم ●

فرض کن یه فرصت گیرت میاد که تنها کتاب عمرت رو چاپ و رسمی کنی، و اون فقط و فقط میتونه یکی از فیکشن‌هات باشه. کدوم رو انتخاب میکنی و چرا؟

 

کاری که تا الان منتشر نکردمش و منتظرم تا اونقدری تجربه کسب کنم که بتونم به بهترین شکل ممکن ایده ی تو ذهنم رو بنویسم.کاری که قراره بشه اخرین فیکم و بعد اون دیگه فیکی ننویسم:)

اسمش تا این لحظه «در مرز عشق و نفرت»‌ هست ولی شاید موقع آپ اسمش عوض شه نمیدونم.....یکی از ایده های خیلی قدیمیمه که همزمان با موتورسواران ماه و مدرسه رویا به ذهنم رسید و واقعا دوستش دارم و برای بهتر کردنش هر کاری میکنم:)null

 

● روز ششم ●

معمولا چه ژانری رو برای نوشتن انتخاب میکنی و چرا؟

 

من معمولا ژانر طنز رو برای نوشتن انتخاب میکنم چون دلیلی بود که نوشتن رو شروع کردم.شاد کردن بقیه!من واقعا از خندوندن بقیه لذت میبرم و با اینکه تو زندگی واقعی چندان موفق نبودم ولی حداقل میتونم بگم با فیک های این امکان نداره و سری رویا و مخصوصا کاک بلاک کارم خوب بوده و دل چند نفر رو شاد کردم^^البته فانتزی رو هم دوست دارم چون خودم شخصا عاشق ژانر فانتزیم و ایده هام هم اکثرا اون سمته فقط برای نوشتن معمولا طنز رو انتخاب میکنم*^*null

 

● روز هفتم ●

حس‌وحال چندتا از کارهات رو به انتخاب خودت، با سه عکس و یه آهنگ توصیف کن!

با سه تا عکس و یه اهنگ توضیح دادن وایب فیک یکم سخته ولی نه سخت تر از مقایسه کارهات:)

 

برای توضیح وایب فیک فصل ۱و ۲ و ۴ مجموعه این امکان نداره رو انتخاب کردم. عکس اول یه کلبه ی سرد و زمستونی با شعله کوچیک ارزش گرام تو زمستون سرد فیک رو می‌رسونه برای فیک مجسمه برفی.null  عکس دوم هم که دیگه از آب‌نبات ها و اسمارتیس هاش معلومه برای آبنبات رنگی رنگیه.(اونایی که خوندن میدونن😂💜null ) عکس سوم هم یه شهر قصه رو نشون میده که وایب فیک گودگیم رو میده:) null برای آهنگ هم آهنگ welcome to the school یکی از ost های سریال مدرسه ۲۰۱۳ قشنگ وایب فیک استیج رویا رو میده که برای ساخت تیزر هم ازش استفاده کردم:)null

 

● روز هشتم ●

تا حالا موقعیتی بوده که فیکشن نوشتن توی دردسر انداخته باشتت؟ :> اگه آره، تعریفش کن!

موقعیتی که فیک نوشتن منو تو دردسر انداخته باشه؟خیلی! ولی یکیش از همه خطری تر بود در حدی که الانم که یادش میوفتم سنگ کوب میکنم!null

من تو کامپیوتر تایپ میکنم و کامپیوتر خونمون شخصی نیست و یه بار بابام وقتی داشت با ورد کار میکرد از اونجایی که بلد نبود اشتباهی فایل ورد یکی از فیک هام رو باز کرده بود! و چه فیکی؟

 

قاضی قاتل!null

یه فیک +۱۸ جنایی (هنوز اپش نکردم و یه چپتر اولش رو نوشتم) که همون چپتر اولش صحنه دار بود! و در حالی که من نمی‌دونستم چه غلطی بخورم، داداشم یدفعه گفت:«اسکلو نگاه رمان کپی کرده تو ورد میخونه!» با اینکه از دستش حرصی شدم ولی خوب بهونه ای داد دستمnull

 شانس آوردم اولاش کلا در مورد قتل و دادگاه بود اگه یکم میرفتن پایینتر به جاهای خوبی نمیرسیدن.... راستی اون لحظه یه حس عجیبی هم داشتم که از یه طرف خوشحال بودم بهم شک نکردن از یه طرف ناامید که فکر نکردن منم میتونم خودم داستان بنویسم..... ماجرای بدی بود خلاصه!null

 

● روز نهم ●

بار اولی که کاری رو توی اینترنت آپلود کردی، چه چیزی/کسی شجاعت انجامش رو بهت داده بود؟

 

کسی نبود که بهم شجاعت آپ کردن کارم رو بده ولی اگه چیزی باشه که بهم یکم اعتماد به نفس بده این بود که میتونستم داستان تو ذهنم رو با بقیه به اشتراک بذارم^^null

 

● روز دهم ● 

این موقعیت رو تصور کن؛ میفهمی که فقط قراره به اندازه نوشتن یکی از کارهای توی لیست آیندت زندگی کنی. (از نظر زمانی در نظرش نگیر. هر کدومو که انتخاب کنی، بعد از تموم شدنش دار فانی رو وداع میگی =>) کدوم کار رو انتخاب میکنی؟ دلیل خاصی براش داری؟

خب اگه به اندازه ی نوشتن فقط یکی از کارهام قرار باشه زندگی کنم همون «در مرز عشق و نفرت» رو انتخاب میکنم چون واقعا عاشقشم:)null

البته نسخه اولیه بقیه کارام دست ادی سانه قلمشم خوبه یه جوری ادامه میده بقیه کارها روnull