فن فیکشن You Aren't My Sehun

You Aren’t My Sehun

تو سهون من نیستی

*کامل شده*

من لوهانم....عضو سابق اکسو

روزی که آرزو کردم برم تو فن فیکشنا فکرشم نمیکردم فرشته محافظم به خاطر رفتار بدم با سهون بفرستتم تو فنفیکشنا و بلا ملا سرم بیاره....

کاپل:هونهان (اصلی)،چانبک ، کریسهو ، شیوچن ، کایسو

ژانر:طنز،تخیلی،فانتزی،عاشقانه،ریل لایف

خلاصه:شاید دیده باشین که شخصیت فیلم و سریالا و کتابا میرن تو داستانا یا فیلمای دیگه.حالا چی میشه اگه یه آیدل بره تو فن فیکشنایی که راجبش مینویسن؟؟

قضیه مال روزیه که سهون لایو اینستاگرام با افکت ال جی بی تی میذاره و بعدش لوهان یه پست هونهانی میذاره.اتفاقی که بین بازه زمانی این دوتا افتاده چیه؟؟

قسمتی از داستان:

اونم دوباره گل از گلش شکفت و با یه بشکن تخته سیاه مشهورشو ظاهر کرد و با چوب دستیش به تخته و شکلای سفیدی که ظاهر میشدن اشاره میکرد و میگفت:«خب این فیک کاپلش بیشتر هونهانه و بعد کایسو.مامانت دکتر علوم باروریه و تو و سهون 6 ساله با هم ازدواج کردین ولی تو همش نگرانی که سهون با دخترخالش بهت خیانت کنه..»

_غلط کرده!!

با عصبانیت حرفشو قطع کردم.اونم سری به تاسف تکون داد و ادامه حرفاشو زد:«این مامان سهونه که چون تو نمیتونی براش نوه بیاری ازت خوشش نمیاد و میخواد تو از سهون طلاق بگیری...»

دوباره حرفشو قطع کردم:«چه ربطی داره؟؟همه چیز زندگی که فقط بچه نیست»

پری ایندفعه جیغ زد و گفت:«میذاری حرفمو بزنم یا نه؟؟»و با اخم بهم نگاه کرد.

آروم مثل یه بچه خوب که واقعا بودم سر جام وایسادم و ساکت شدم.

اونم پوفی کرد و ادامه داد:«ولی تو و سهون اونقدر عاشق همید که با این چیزا از هم جدا نمیشید.بعدشم تصمیم میگیرید فندق وارد زندگیتون شه و تو با کمک مادرت میخوای باردار بشی و....»و بقیه جملشو نشنیدم.بی توجه به حرفایی که میزد با حیرت گفتم:«واتتتتت؟؟؟من باردار بشم؟؟؟مگه من زنم؟؟؟»

نظر یادتون نره^_^این اولین فیک کامل شده منه😅

لینک دانلود کامل فیک

.:"لینک ناشناس نویسنده جهت نظر":.